ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | ||||
4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 | 10 |
11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 | 17 |
18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 | 24 |
25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 | 31 |
امشب بابا داشت واسم یکی از خاطراتشو میگفت...دلم میخواد ثبتش کنم
میگفت کلاس سوم ابتدایی معلمشون یه خانومی بوده
یه روز سرگروه میاد واسه بازرسی, از چند نفر از دانش اموزها میخواد که روی تخته بنویسن :کوزه ای!
هیچ کدوم موفق نمیشن.بازرسه میگه معلمشون بنویسه! اون خانوم هم نمیتونه بنویسه! مرد بازرس با حالت کلافه میگه کسی هست که بخواد جور معلمشو بکشه و بیاد بنویسه؟ از قضا پدرجان خیلی از درسها رو پیش خوانی کرده بوده و میره و مینویسه :کوزه ای :-)
بابا میگفت میخواست منو تشویق کنه یه کارتون کنار دستش بود قسمتی از اونو جدا کرد و روش نوشت : افرین!! بعد هم داد به من و منم خوشحال رفتم نشستم :-)
بعد از رفتن بازرس خانومه میخواسته همه رو با چوب(فکر میکنم) کتک بزنه!!! که یکی از دخترها میگه خانوم شما خودتون هم نتونستید بنویسیدها ! فقط "ر" تونست بنویسه ...بابا اینجا میخندید و.میگفت تنها کسی که منو با اسمم صدا میکرد اون بود...(الان هم نسبت فامیلی داریم باهاش خخخ)
اون خانومه هنوز هم هروقت بابا رو میبینه میگه یادته یه روز هم نجاتم دادی هم خجالت زده ام کردی؟!
چیزی که از داستان برام جالب بود درحاشیه قرار میگیره...اون خانوم معلم الان در بستر بیماری هست(یه کسالت ساده ست البته) و من باورم نمیشد که ایشون که درهمسایگی ما به سر میبره از بابام بزرگتره و حتی یه روزی معلمش هم بوده و کنون همکار :-)
امیدوارم زودتر خوب شن :-)
یادم میاد روزی که درمورد شغل اینده ام با بابا مشورت کردم بهم پیشنهاد داد معلم شم ! میگفت شغل امن و ساده ای واسه یه خانوم هست..در واقع کلمه "عالی" رو براش به کار میبرد...با تمام احترام و عشقی که به بابا داشتم قبول نکردم..نمیتونستم.یه جورایی حوصله تدریس رو نداشتم...باز هم یادم میاد سال قبل که بهم پیشنهاد تدریس توی اموزشگاه داده شد اولش که با کلی غر زدن واسه خودم قبول کردم..بعد هم وقتهایی که میرفتم سرکلاس و درس میدادم وقتی یه دانش اموز (بیشتر پسرها) شیطنت میکرد یا درس رو متوجه نمیشد از درون حرص میخوردم و کلافه میشدم اما خب ظاهرم رو همچنان مهربون نگه میداشتم (!) و با حوصله توضیح می دادم...ته تهش هم صبرم تموم شد...دیگه نرفتم (البته دلیل اصلیش فوت پدربزرگم بود)
خانواده چند تا از دانش اموزها با تعجب منو نگاه میکردن و میگفتن شما واقعا معلم پسر یا دختر من هستی؟!
یه بار هم سرکلاس یه پسر بچه که خیلی شیطون و باهوش هم بود گفت :خانوم معلم شما بهتون میخوره دانشجو باشیدها :-) اینجا چیکار میکنید؟! منم گفتم صرفا بخاطر شما اومدم :-D
........اومدم داستان پدر رو بگم یاد خاطرات خودم افتادم :-))
الان نمیدونم چی رو باید بنویسم!! هیچی دیگه ختم کلام :-)
سلام خانمی
یعنی اگه ما رمز نخواهیم به ما نمی گید؟
منظورم اینه که بدون اینکه بخواهیم شما بدهید......
سلام
خب طبیعتا هرکسی رمز بخواد اطلاع میده!
نه اونطوری نمیشه, هرکسی بخواد به خودم میگه! درغیراینصورت حرام است
رمز بده
چشم :-)
سلام چ وب زیبایی
خوشبختم
میشه رمزو منم داشته باشم؟
تازه اومدم وب
سلام
خوش امدید
ممنونم همچنین
ادرس وبتون رو بدید که من رمز بدم!
سلام و روز بخیر
خاطره جالبی بود.
امیدوارم آنچه بهترین است برایتان رقم بخورد.
لبتان همیشه خندان و دلتان آکنده به عشق حضرت حق
سلام
ممنونم
چه دعای قشنگی
موفق باشید
مریمی ببخشید اصا یادم رفت بگم تلگرام گذاشتم ببخشید یادم رفت با خط ایرانسلم یادت که خودت پیام بده رو گوشیم منتطرتم گلی خانوم
سلام عزیزم
باشه مرسی
سلام با احساس
عالی و زیبا نوشتی وواقعی
تازه با وبت آشنا شدم چون به روز بودی
بهترینها برایت
بیایی خوشحالم می کنی
همینطوری
سلام :-)
خوش امدید
ممنونم از حسن نظر شما
مرسی
چشم حتما
نام مبارکمان ثبت نشد اون کامنت ما بودیم

بذار ایکون که خوشم میاد ازشم بذارم برات:
میدونم مریم جونم بابای خودم معلمه بازنشسته اس یک میلیون دویست میگیره همشو میدیم قسط صدتومنش میمونه واسه دوا درمون یه بنده خدا
محض طنز گفتم زیاده ...
بگم شاید بمیرم حسرتشو تو دلم بمونه که بهت نگفتم
ابجی اگه دوست داشتی رمز و بده
میدونی چقدر دوستت دارم؟؟؟اندازه ی تمام دوستت دارم های دنیا!!
نه باااباااا دیگه اینقدر کم نیست که دخترجانم :-)
بستگی به مدرک هم داره البته
رمز هم میدم عزیزم
واو مرررسی,منم دوست دارم ...خدانکنه
سلام
رمزش رو میدی؟
سلام
البته
من معلمم و بزرگترین لذت زندگیم تدریسه :) علاقه شرط اول هرکاریه موفق باشی گلم
سلام
وای چقدر عالی
خیلی خوبه که علاقه دارید
منم برای شما بهترینها رو ارزو دارم
Invitition/
سلام
( یک عدد اسپرسو مهمان من هستید)
: )
سلام
ممنونم
سلام
نتونستن معلم که جالب بوده اما خداییش بازرسه چه کلمه ای رو انتخاب کرده بوده!
سلام
اره واسه منم جالب توجه بود
شانس من هرجا وبی میزنم باس خراب باشه اینم هی قالبش میپره من هی قالب میزارم خرابه تا حالا صدبار اینطورشده
اره متوجه تغییرات میشم
قربونت عزیزم مرسی عالی ام تو چه طوری?
منم خوبم ممنون
سلام مریم جونم

خدا باباتو حفظ کنه ایشالا همیشه سالم و تندرست باشن
ای جان مریم تو با این سن کمت تدریس میکردی خیلی باهوشی و با استعداد
معلمی زمان قدیم خیلی بد بود هم حقوق کم هم زحمت زیاد...ولی الان هر دو تاش عالیه...
سلام.
حقوق معلم رو با بقیه شغلها مقایسه کنی خیلی کمه به نظر من
ممنونم عاطفه جان
خخخخ اره دیگه خانوم معلم کوچولو
عااااطفههههه
عزیزیزم چه خاطره زیبایی
امیدوارم مثل پدرت همیشه آماده و بهترین باشی و اون خانوم زودتر خوب شه
ممنووووونم
من متوجه نمیشم
معلم چرا نتونسته بنویسه؟؟
شاید از قبل با بازرس هماهنگ کرده بوده تا شاید بچه ها غیرتی بشن!!!
نه...
خب معلم سواد نداشته :-)
معلم های بیست سال پیش رو شما ببینی مدرکهاشون دیپلم یا حتی سیکل بوده